سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عطر شعر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

ادامه مطالب در مورد انجیل برنابا


 انجیل برنابا چیست؟

  انجیل برنابا به یکی از شاگردان خاص عیسی مسیح(ع)‌ منسوب می‌شود و پیرامون آن بحث‌های بسیاری موجود است، که نارضایتی خود مسیحیان را نیز ایجاد کرده است؛ چون این انجیل با انجیل‌های چهارگانه دیگر فرق می‌کند. این انجیل به ظهور مهد اسلام اشاره می‌کند و دعوی الوهیت مسیح وارد می‌کند و تأکید می‌نماید،‌ مسیح از به صلیب کشیده شدن نجات می‌یابد و سرانجام ایدة به صلیب کشیده شدن را رد می‌کند،‌ همانگونه که پولس را محکوم و بشارت او را رد می‌کند. اما مسیحیانی که در حقیقت یاران و پیروان پولس یهودی و نه عیسی مسیح(ع) به شمار می‌آیند، آنچه در انجیل برنابا آمده است را رد می‌کنند و آن را کفر به شمار می‌آورند. در مقابل پناه بردن برخی از صلیبی‌ها به تلاش جهت تحریف قرآن و چاپ نسخه تحریف شدة آن و توزیع آن در کشورهای اسلامی، برخی از اندیشمندان مسلمان از جمله دکتر عبدالله عثمان پیشنهاد چاپ انجیل «برنابا» و توزیع آن میان مسیحیان را دادند.
  آیا این انجیل در معرض جمع‌آوری از سوی مسیحیان قرار گرفته تا اثری از آن بر جای نماند؟
  چرا مسیحیان این انجیل را به مسلمانان نسبت می‌دهند و آن را غیر معتبر به شمار می‌آورند؟ و آیا دعوت به چاپ آن مسیحیان را آزرده خواهد ساخت؟
 سیح(ع)‌ هم خواندن و هم نوشتن می‌دانست، اما به دستور و امر خداوند متعال اقدام به تدوین و نگارش انجیل نکرد و انجیل‌های کنونی صد سال پس از اینکه خداوند عزوجل حضرت مسیح(ع) را نزد خویش و به آسمان‌ها برد، نگارش شدند که انجیل برنابا یکی از این انجیل‌هاست.
 س از عروج مسیح، رقابت میان پیروانش افزایش یافت، به‌گونه‌ای که برخی از ایشان، از جمله برنابا به لزوم پیروی از تعالیم و آموزه‌ها و اصول و مبادی مسیح(ع) بدون ایجاد هیچ تغییری در آن اعتقاد داشتند، در حالی که دیگران، که در رأس آنها پولس قرار داشت، چشم‌پوشی و صرف نظر از برخی از آن تعالیم و اصول و مبادی را جهت نشر آیین جدید و مورد پسند و مقبول قرار دادن آن میان مللی که بر آن وارد می‌شد، به ویژه یونانی‌های رومی ترجیح می‌داد.
برای بهترین مثال در این باره می‌توان به این گفتة مسیح(ع) که مربوط به قوانین و انبیای عهد قدیم است اشاره کرد: من نیامده‌ام آیین پیشینیان را لغو کنم، بلکه آمده‌ام آنها را به مورد اجرا بگذارم.
  این دقیقاً همان چیزی است که خداوند متعال بر زبان مسیح(ع)‌ در آیة 50 سورة عمران می‌آورد:
  مصّدقاً لما بین یدیّ من التّورة.
و تصدیق کنندة تورات می باشم.


 
  هنگامی‌که مردی از او پیرامون چگونگی رسیدن به جاودانگی سؤال کرد، به او دستور داد، از اوامر عهد قدیم تبعیت کند.2 اما پولس به محض اینکه توانست جای پای خود را در میان حواریان مستحکم کند، اقدام به لغو آن قوانین نمود، آنجا که می‌گوید:
 یرا هرکه به مقتضای قوانین عمل کند، لعن و نفرین شده است.3
  هم چنین باشد، ای کسانی‌که از قوانین تبعیت می‌کنید، از رحمت خداوند محروم شوید.4
 ا اینکه وقتی می‌خواست زنان را ساکت نماید، از قوانین حمایت نمود و گفت:
 نانتان را در کنیسه‌ها ساکت کنید، چرا که آنها حق سخن گفتن ندارند، و به‌سان آنچه که قانون می‌گوید، باید اطاعت و فرمانبرداری نمایند.6
 ین رقابت میان این دو طایفه برای قرن‌ها ادامه یافت و به کشته شدن بسیاری انجامید. در سال 325 یاران و پیروان پولس توانستند، بر مجمع کلیسایی منعقد در «نیزا» استیلا یابند و فوراً دستور سوزاندن انجیل‌های چهارگانه یونانی از جمله تنها انجیلی که به زبان آرامی- زبان حضرت مسیح(ع) - نوشته شده بود را صادر کردند.
 جمع کلیسایی نیزا، بر عقیدة تثلیث که کاهن اسکندری اشکاسیوس، ابداع کرده بود، به عنوان مهم‌ترین عقیدة آیین مسیحیت تکیه کرد. همچنین روز تولد مسیح(ع) را به 25 دسامبر تغییر داد تا با روز تولد الهة خورشید، میترا، مطابقت داشته باشد و روز عبادت هفتگی را از شنبه به یکشنبه تغییر داد.
 نجیل برنابا امروزه یکی از صحیح ترین انجیل‌ها به شمار می‌آید، برنابا همراه و انیس مسیح(ع) بود، اما در قبال پنج انجیل دیگر که از سوی کلیساهای مسیحی معتبر به شمار می‌آید، اکثر کارشناسان اتفاق نظر دارند که نام مؤلفان واقعی آن ناشناخته و نامعروف است. این انجیل‌ها به دست پیروان قدیس پولس نوشته شدند و برای کسب مصداقیت و احترام نام‌های معروف و مشهودی به آن اطلاق گردید.


مطالبی در مورد انجیل برنابا

    نظر

مقدمه
و چون عیسی ابن مریم گفت: ”ای بنی اسرائیل، من پیام‌آور الله برای شما هستم که آنچه را پیش از من در تورات مکشوف شده تأئید می‌کنم و شما را به پیام‌آوری بشارت می‌دهم که پس از من می‌آید که نامش ’حمدشده‘ می‌باشد“ (سوره ??: ?).مسلمانانی که این آیه را در قرآن می‌خوانند و قرائت می‌کنند، آن را گفته‌ای از ”انجیل اصلی“ می‌پندارند و آن را پیشگویی روشن برای ظهور محمد تلقی می‌کنند. در نظر ایشان، انجیل اصلی نمی‌توانسته عیسی را پسر خدا بنامد و می‌بایست مرگ عیسی بر صلیب را انکار کرده باشد. بعضی از مسلمانان در تلاش برای بی‌اعتبار ساختن کتب مقدسه مسیحیان، به‌دنبال مدارکی می‌گردند که با این عقاید سازگار باشد، حتی اگر کل کلیسا آنها را جعلی نامیده باشد. یکی از این مدارک، کتابی است به نام ”انجیل برنابا“. در این انجیل، به گفته بعضی از مسلمانان، مطالب زیادی هست که با انجیل‌های قانونی تضاد دارد اما با اعتقادات مسلمانان همسو است. ایشان در بحث‌هایی که با مسیحیان دارند، آنقدر پیش می‌روند که آن را انجیلی اصلی‌ای می‌دانند که از آسمان بر عیسی نازل شده و او آن را بر برنابا فرو خواند. برخی از مسلمانان عقاید خود را در مورد زندگی و تعالیم عیسی بر پایه این کتاب استوار می‌سازند، و نه بر قرآن و کتاب‌مقدس و سنت.یک مسلمان پاکستانی به نام آتائور رحیم که زحمت فراوانی کشید تا این ”انجیل“ را در پاکستان بشناساند، چنین گفته است: ”انجیل برنابا یگانه انجیلی است که از یکی از شاگردان عیسی باقی مانده، یعنی از کسی که بیشتر وقت خود را در معیت عیسی در طول سه سال خدمت او گذراند. لذا، بر خلاف نویسندگان انجیل‌های پذیرفته‌شده، تجربه و شناخت مستقیمی از تعالیم عیسی داشت.“ رحیم این امر را کاملاً نادیده می‌گیرد که یوحنا از ابتدای خدمت عیسی از همراهان او بود و متی نیز اندکی بعد از آن. او هیچ شواهدی ارائه نمی‌دهد تا نشان دهد که برنابا در طول سه سال خدمت عیسی، واقعاً شاگرد او بوده است.متفکر مسلمان دیگری به‌نام علی اکبر، چنین گفته است: ”مسیحیان انجیل برنابا را جزء لاینفک عهدجدید به‌شمار نمی‌آورند و کمتر آن را در کلیساهایشان موعظه می‌کنند. شورای کلیساها حدود سیصد سال پیش از محمد پیامبر، این انجیل را محکوم کرد. بی‌شک علت این امر این بوده که در آن به‌روشنی ظهور محمد پیامبر پیشگویی شده است.“ اما نامبرده هیچ مدرکی دال بر محکومیت این کتاب در شورای کلیساها ارائه نمی‌دهد.ادعاهای مشابهی از سوی عبدالاحد داود در کتاب مشهورش به‌نام ”محمد در کتاب‌مقدس“ عنوان شده. او می‌نویسد: ”این انجیل از سوی کلیساها رد شده زیرا بیان آن بیشتر شبیه قرآن است و نیز به این دلیل که ماهیت رسالت عیسی مسیح را به‌وضوح بیان کرده، و مهم‌تر از همه، به این دلیل که کلمات دقیق عیسی در مورد محمد را ضبط کرده است.“ حال حقیقت چیست؟ چرا مسیحیان این انجیل را رد می‌کنند؟ آیا به این علت که این کتاب حاوی پیشگویی‌هایی است در مورد محمد، یا اینکه دلایل محکم‌تری علیه اعتبار آن وجود دارد؟